کد مطلب:369944 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:1732

23- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی ، وَ لِسَاناً عَلَی مَنْخَاصَمَنِی ، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِی
 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

بارالها! بر محمد و آلش درود فرست و مرا آنچنان قرار ده كه بر كسی كه به من ستم می كند دستی نیرومند باشم ، و بر آنكه با من خصومت می كند زبانی گویا، و بر كسی كه به من عناد می ورزد پیروز باشم .

به خواست خداوند سه جمله ای كه در این قطعه از دعای شریف ((مكارم الاخلاق )) بعد از ذكر صلوات آمده ، در سخنرانی امروز توضیح داده خواهد شد.

امام سجاد (ع) در جمله اول به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و اجعلنی یدا علی من ظلمنی

بارالها! مرا آنچنان قرار ده كه بر كسی كه به من ستم می كند دستی نیرومند باشم .

دشمنان دین حق و مخالفین تعالیم قرآن شریف ، درگذشته ، بر ضد اسلام ، تبلیغاتی می نمودند و در افكار جوانان سمپاشی هایی می كردند تا آنان را از گرایش به آیین الهی بازدارند. از آن جمله می گفتند: دین تریاك جامعه است و آن را برای تخدیر افكار مردم ساخته اند، و مثالی می آوردند كه در اسلام اكیدا دستور داده شده كه مردم صابر و بردبار باشند، یعنی ظلم ظالم را تحمل كنند و به اذیت و آزار ستمكاران تن دردهند كه خداوند افراد صابر را دوست دارد. از این سخن نتیجه می گرفتند كه دین ، مردم را به ذلت و زبونی و توسری خوردن از زورگویان دعوت می كند و آنان را به تحمل آزار و اذیت متجاوزین تشویق می نماید. می گوید: اگر در دنیا ظلمها را پذیرا شدید و عكس العملی از خود نشان ندادید در قیامت پاداش بزرگ خواهید داشت ، و به استناد این سخن خلاف واقع می گفتند دینی كه مردم را ذلیل و توسری خور بار بیاورد قابل پیروی نیست و باید هر چه زودتر آن را ترك گفت . برای آنكه شنوندگان محترم به بطلان این سخن واقف شوند و بدانند كه این گفته تهمتی بیش نیست ، لازم است معنای صبر را بدانیم و موارد اعمال آن را كه از اولیای گرامی اسلام رسیده است بشناسیم تا حقیقت آن طور كه هست آشكار گردد و بطلان كلام معاندین واضح شود.

صبر به معنای مالكیت نفس و قدرت خویشتنداری است و علی (ع) آن را به شجاعت تعبیر نموده و فرموده است :

الصبر شجاعه (480)

صبر و بردباری رمز پیروزی و راه كامیابی و موفقیت است . كدام محصل بدون تحمل صبر و خویشتنداری در شنیدن درس استاد و مطالعه كتاب و تمرینهای لازم می تواند مدارج علم را بپیماید و به كمالی كه شایسته آن است برسد، كدام كشاورز و باغدار بدون تحمل مشقت شخم و آبیاری و بدون زحمت پیوند و سمپاشی می تواند محصول خوب به دست آورد و موجبات رفاه خود را در زندگی فراهم سازد. هر كس در هر كاری عهده دار است باید صابر باشد، زحمت كار را تحمل نماید، و با رنجها و ناراحتی های آن بسازد تا به هدفی كه دارد نایل گردد.

نابرده رنج گنج میسر نمی شود 

مزد آن گرفت كه جان برادر كه كار كرد

عن حفص بن غیاث قال : قال ابوعبدالله علیه السلام : علیك بالصبر فی جمیع امورك فان الله عزوجل بعث محمدا صلی الله علیه و آله فامره بالصبر و الرفق فقال : و اصبر علی ما یقولون و اهجر هم هجرا جمیلا(481)

حفص بن غیاث حدیث مفصلی درباره صبر از امام صادق (ع) نقل نموده از آن جمله فرموده است : ای حفص ! در تمام كارهایت صابر و بردبار باش ، خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به رسالت مبعوث فرمود و به او دستور صبر و مدارا داد. فرمود: در مقابل گفته های مخالفان بردباری نماید و از آنان به گونه ای خوب و نیكو دوری گزیند.

سپس در این حدیث ، امام صادق (ع) آیات متعددی را كه خداوند به موجب آنها به پیمبرش دستور داده ذكر نموده و در پایان حدیث از پیروزی و غلبه آن حضرت بر مشركان و دشمنان یاد نموده است .

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند 

بر اثر صبر نوبت ظفر آید

علی (ع) فرموده : انسان صبور و بردبار فاقد پیروزی و ظفر نمی شود اگر چه مدت صبرش به درازا بكشد. برای آنكه هدف اسلام در امر به صبر و تحمل شناخته شود، لازم است بدانیم كه در كجا و در چه مورد اولیا گرامی اسلام ، پیروان خود را امر به صبر و بردباری نموده و این وظیفه سنگین را بر عهده آنان گذارده اند، و با روشن شدن موارد صبر، هدف و مقصود از آن روشن می گردد.

عن علی علیه السلام قال : الصبر اما صبر علی المصیبه اوعلی الطاعه او عن المعصیه ، و هذا القسم الثالث اعلی درجه من القسمین الاولین (482)

علی (ع) فرموده : صبر و بردباری یا صبر در مصیبت است یا صبر بر طاعت است و یا صبر از معصیت ، و درجه این سومین قسم صبر، از دو درجه اول برتر و بالاتر است .

برای یك فرد با ایمان ، مصیبت پیش می آید: فرزند جوانش بر اثر تصادف با ماشین كشته می شود، مزرعه و باغش كه تمام سرمایه زندگی اوست بر اثر سیل از میان می رود و تهیدست می گردد، و از این قبیل مصائب و بلایا، چون با ایمان است برای خدا صبر می كند و بی تابی و جزع نمی نماید، و این معنای صبر در مصیبت است .

شخص با ایمان برای اطاعت از دستورات باری تعالی به زحمتهای تكالیف دینی تن می دهد، سختی روزه را تحمل می كند و امساك می نماید، با مشكلات فرایض یومیه می سازد و آنها را انجام می دهد، فشار درونی پرداخت حقوق الهی از خمس و زكات و دیگر پرداختهای مالی را تحمل می نماید و دین شرعی خود را ادا می كند، و این صبر بر طاعت است كه دومین قسم صبر است كه امام (ع) فرموده .

شخص باایمان در مقابل پول ربا یا رشوه یا دیگر پولهای غیر مشروع واقع می شود، با آنكه نیاز شدید دارد برای خدا صبر می كند و آن پولها را نمی گیرد، جوان با ایمان در شرایط عمل منافی با عفت قرار می گیرد، با آنكه از نظر غریزه جنسی تمایل بسیار شدید دارد، اما برای رضای خدا خویشتن را نگاه می دارد و دامن پاك خود را به بی عفتی آلوده نمی كند، و این قسم صبر، بردباری و صبر در مقابل گناه است و مردان باایمان به آن توجه بسیار دارند. به فرموده علی (ع)، درجه این قسم صبر از دو قسم اول برتر و مهمتر است . آن كس كه واجد ایمان قوی و دارای مالكیت نفس است در زمینه مصیبت و اطاعت و معصیت ، برای جلب رضای باری تعالی صبر می كند و خویشتن را با نیروی ایمان نگاه می دارد، چنین انسانی به فرموده امام صادق (ع ) از نعمت حریت برخوردار است ، بنده و مطیع بی قید و شرط خداوند است و از بندگی غیر خداوند آزاد.

عن ابی بصیر قال : سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول : ان الحر حر علی جمیع احواله ، ان نابت نائبه صبر لها، و ان تداكت علیه المصائب لم تكسره ، و ان اسر و قهرواستبدل بالیسر عسرا كما كان یوسف الصدیق الامین صلوات الله علیه لم یضرر حریته ان استعبد و قهر و اسر و لم تضرره ظلمه الجب و وحشته و ما ناله ان من الله علیه فجعل الجبار العاتی له عبدا بعد اذ كان له مالكا(483)

ابی بصیر می گوید، از امام صادق (ع) شنیدم كه فرمود: انسان آزاد در تمام احوال ، آزاد است ، اگر با یك مصیبت مواجه شود صبر می كند، و اگر مورد هجوم مصائب قرار گیرد درهم شكسته نمی شود، اگر چه اسیر و مقهور گردد و زندگی سهل و آسانش به مشقت و زحمت تبدیل شود، همانطور كه تاریكی چاه و بردگی و مقهور شدن به آزادگی یوسف صدیق امین آسیب نرساند و سرانجام بر اثر صبر و شكیبایی ، خداوند بر وی منت نهاد و جبار متكبر مصر را پس از آنكه مالك و صاحب اختیار وی بود بنده او قرار داد.

از آنچه معروض افتاد این نتیجه به دست آمد كه معنای صبر، شجاعت و قوت نفس است ، معنای صبر، مالكیت اراده و حفظ خویشتنداری است ، صبر، رمز موفقیت برای تمام كسانی است كه می خواهند در رشته های علمی یا عملی پیروز گردند و كامروا شوند، خلاصه اینكه صبر یكی از مهمترین وسایل برای پیمودن مدارج كمال مادی و معنوی است ، كسانی كه صبر را دراسلام به تحمل ستم ستمكاران و ظلم و بیدادگری معنی می كردند، كسانی كه بردباری را تن دادن به ذلت و سكوت در مقابل متجاوزین تفسیر می نمودند خیانتی بزرگ و غیرقابل اغماض مرتكب شدند، هدفشان در این عمل خائنایه گمراه ساختن مسلمانان و منحرف نمودن نسل جوان با ایمان بود. خوشبختانه انقلاب اسلامی عملا به آنان پاسخ كوبنده داد و جوانان مسلمان با صبر و بردباری در راهپیمایی های شهرها و مقابله با مسلسها و همچنین در میدانهای جنگ تحمیلی زخمها و رنجها، صبر را كه رمز موفقیت است تفسیر نمودند و به پیروزی نایل آمدند.

با شرح و تفصیلی كه ذكر شد معنای صبر در اسلام واضح گردید. اینك برای روشن شدن جمله اول این قطعه از دعای ((مكارم الاخلاق )) كه در كلام امام سجاد (ع) آمده :

و اجعلنی یدا علی من ظلمنی

لازم است بدانیم اسلام درباره ظلم چه گفته و درباره كسی كه مورد ظلم واقع می شود چه دستوری داده و چه وظیفه ای را بر عهده وی گذارده است . اما درباره ظلم ، آیات و روایات بسیاری رسیده و عوارض و آثار دنیوی و اخروی آن خاطرنشان گردیده است و در اینجا فقط یك روایت در این باره ذكر می شود:

عن النبی صلی الله علیه و آله : بین الجنه والعبد سبع عقاب اهونها الموت . قال انس قلت : یا رسول الله ! فما اصعبها؟ قال الوقوف بین یدی الله عزوجل اذا تعلق المظلومون بالظالمین (484)

رسول اكرم فرمود: هفت عذاب بین بهشت و بنده است و آسانترین آنها مرگ است . انس بن مالك می گوید به حضرت عرض كردم : یا رسول الله ! سخت ترین آنها كدام است ؟ فرمود: وقوف در حضور باری تعالی موقعی كه ستمدیدگان برای احقاق حق ، با ستمگران درگیر می شوند.

درباره كسانی كه مورد ستم واقع شده اند نیز آیات و اخبار زیاد است و در اینجا پاره ای از آنها به سمع شنوندگان محترم می رسد. قرآن شریف در سوره شوری ضمن چند آیه علائمی را برای مردم با ایمان ذكر نموده ، از آن جمله فرموده است :

و الذین اذا اصابهم البغی هم ینتصرون (485)

مردمان با ایمان كسانی هستند كه وقتی مورد اصابت ستم واقع می شوند دفاع می كنند و برای كوتاه كردن دست ظالم استنصار می نمایند.

اولین راه مقابله با ظالم و مبارزه با ظلم به كار گرفتن نیروهای دفاعی است كه خداوند حكیم در وجود همه انسانها به ودیعه گذارده تا در مواقع لازم از خود دفاع نمایند و خویشتن را از شر حیوانات گزنده یا درنده یا ستمكار بدتر از حیوان مصون و محفوظ بدارند و این اولین استنصار برای دفع ظلم و ظالم است . امام (ع) در جمله اول دعا می گوید:

و اجعلنی یدا علی من ظلمنی

((ید)) به معنای قدرت و قوت است ، ((ید)) به معنای غلبه و پیروزی است . امام در پیشگاه خداوند عرض می كند: بارالها! مرا آنچنان قرار ده تا بر كسی كه بر من ستم می كند و نسبت به من تعدی می نماید دستی نیرومند باشم . جالب آنكه امام (ع) نمی گوید ((و - اجعل لی یدا)): بارالها! برای من دست قوی قرار ده بلكه می گوید ((واجعلنی یدا)): بارالها مرا دست توانا قرار ده یعنی وضعم را به گونه ای مقرر فرما كه خودم دست باشم تا بتوانم با تمام وجود با كسی كه به من ظلم نموده مبارزه كنم و شر او را از خود بگردانم .

این عبارت در كمال صراحت وظیفه مسلمانان را در مقابله با ظالم بیان می كند و به آنان می فهماند كه انسان مسلمان موظف است تا جایی كه قدرت دارد به ظلم تن در ندهد و در مقابلش بایستد و تمام توان خود را برای دفع او به كار گیرد؛ اگر بر ظالم غلبه كرد ظلم او را از میان برده و خویشتن را از تعرضش رهایی بخشیده است و اگر نتوانست بر ظالم غلبه كند و مظلوم باقی ماند او در مقابل پروردگار ماجوراست ، برای اینكه وظیفه خود را بخوبی انجام داده است . اما اگر ستمكش در مقابل ستمكار عكس العمل نشان ندهد و ضربات او را با ذلت و سرافكندگی تحمل نماید او منظلم است و در قیامت ، منظلم همانند ظالم مورد موآخذه و پرسش قرار می گیرد، زیرا منظلم بر جرئت و جسارت ظالم می افزاید، راه ستمگری را بر وی هموار می سازد، و در واقع با عمل ناروای خویش ظالم را در اعمال ظالمانه خود تشویق و ترغیب می نماید.

تا كاخ ستم برپاست بنیان ستم برجاست 

پیوسته روا برماست ناكامی و ناشادی

گر داد همی خواهی بیداد مكش ورنه 

بیداد كند ظالم چون تن به ستم دادی

شاعر دگری می گوید:

تا چند چه یخ فسرده بودن 

در آب چه موش مرده بودن

می باش چه خار حلقه برگوش 

تا خرمن گل كشی در آغوش

سستی خلل درونی آرد 

بیداد كشی زبونی آرد

دومین راه استنصار مظلوم استفاده از دستگاه قضایی و مقام دادرسی قاضی و برخوردار شدن از حكومت یعنی قدرت اجرایی مملكت است .مظلوم برای دفع ظلم باید از نیرو قضاء و قوه اجرایی نیز استفاده كند و ستم را از خود بگرداند. سومین راه دفع ظلم و كوتاه كردن دست ظالم استفاده و استنصار از افكار عمومی است . در آیین مقدس اسلام ، این مهم مورد كمال توجه قرار دارد و به موجب روایات بسیاری كه از اولیای گرامی اسلام رسیده ، مردم مسلمان موظف اند از مظلوم حمایت كنند و دعوت او را در كمك خواهی برای دفع ظالم اجابت نمایند. علی (ع) ضمن وصیتنامه خود به حضرت حسن و حضرت حسین علیهماالسلام دستور داده است :

كونا للظالم خصما و للمظلوم عونا(486)

فرزندان من ! دشمن ظالم و ستمكار و یار مددكار مظلوم و ستمدیده باشید.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : یقول الله عزوجل ، و عزتی و جلالی لانتفمن من الظالم فی عاجله و آجله و لانتقمن ممن رآی مظلوما فقد ران ینصره فلم ینصره (487)

در حدیث رسول اكرم است كه خداوند می گوید: به عزت و جلالم قسم كه از ظالم در دنیا و آخرت انتقام می گیرد و همچنین از كسی كه مظلومی را ببیند و قادر باشد كه به وی كمك كند و یاری ننماید. استفاده از افكار عمومی برای دفع ظلم به هر شكلی كه باشد مفید و ثمربخش است و گاهی رسول گرامی برای نجات از ستم دستور خاصی را به فردی داده و نتیجه بخش شده است .

عن ابیجعفر علیه السلام قال : جاء رجل الی النبی صلی الله علیه و آله فشكی الیه اذی جاره . فقال له رسول الله (ص ): اصبر. ثم اتاه ثانیه . فقال له النبی (ص ): اصبر. ثم عاد الیه فشكاه ثالثه . فقال النبی (ص ) للرجل الذی شكا: اذا كان عند رواح الناس الی الجمعه فاخرج متاعك الی الطریق یراه من یروح الی الجمعه فاذا سالوك فاخبرهم . قال : ففعل . فاتاه جاره الموذی . فقال له : رد متاعك و لك الله علی ان لا اعود(488)

امام باقر (ع) فرمود: مردی حضور پیغمبر گرامی اسلام آمد و از همسایه خود شكایت كرد. حضرت به وی فرمود صبركن . پس از چند روز دوباره آمد، حضرت به او فرمود صبر كن . رفت و دفعه سوم آمد و شكایت خود را تجدید نمود. حضرت به او فرمود روز جمعه ، موقعی كه مردم برای اقامه نماز جمعه به مسجد می روند اثاث خانه ات را از منزل بیرون بیاور و كنار معبر انباشته كن به گونه ای كه مردم ببینند. وقتی از تو علت این كار را پرسیدند جریان خود را با همسایه نقل كن و در واقع به وی فرمود از افكار عمومی استفاده نما.

مرد شاكی این دستور را انجام داد و همسایه آزار دهنده از این وضع به ضرر خود احساس خطر نمود، نزد او آمد و درخواست كرد كه اثاثش را به داخل منزل ببرد و به این وضع پایان بخشد و گفت برای تو با خدا عهد می بندم كارهای گذشته را تكرار ننمایم .

نتیجه آنكه اسلام به مسلمانان دستور داده است كه در مقابل ظلم ظالم بی تفاوت نمانند و برای دفع ستم و كوتاه كردن دست ستمكار از هر طریقی كه ممكن است استفاده كنند و با بیدادگر مبارزه نمایند.امام سجاد (ع) در جمله اول این قطعه از دعای ((مكارم الاخلاق )) كه موضوع قسمتی از سخنرانی امروز است به پیشگاه خدا عرض می كند: ((واجعلنی یدا علی من ظلمنی )) بارالها مرا دست نیرومند و توانا قرار ده كه با تمام وجود با آن كس كه به من ظلم نموده است مبارزه كنم و ظلمش را دفع نمایم .

امام سجاد (ع) در جمله دوم دعا كه موضوع قسمتی از سخنرانی امروز است به پیشگاه خدا عرض می كند:

ولسانا علی من خاصمنی

بارالها! مرا در مقابل كسی كه با من بحث خصومت آمیز می نماید زبانی گویا قرار ده .

كسی كه می خواهد به سلامت و سعادت زندگی كند و از مزاحمتهای ناشی از دشمنی مردم مصون باشد باید مراقبت نماید كه حتی المقدور موجبات خصومت دگران را نسبت به خودش فراهم نیاورد و در قلوب مردم كینه و دشمنی ایجاد ننماید و این امر به قدری مهم است كه رسول گرامی صلی الله علیه و آله می فرمود:

ما عهد الی جبرئیل علیه السلام فی شی ء ما عهد الی فی معاداه الرجال (489)

جبرئیل امین (ع) مرا به هیچ تعهدی همانند تعهد اجتناب از دشمنی مردان مقید ننمود.

قال امیر المؤ منین علیه السلام لبنیه یا بنی ! ایاكم و معاداه الرجال فانهم لایخلون من ضربین : من عاقل یمكربكم او جاهل یعجل علیكم (490)

علی (ع) به فرزندان خود فرمود: از دشمنی مردان پرهیز نمایید كه اینان از دو قسم خارج نیستند، یا عاقل اند و برای اعمال دشمنی خود بر ضرر شما نقشه می كشند یا جاهل اند و با شتاب ، دشمنی خود را اعمال می نمایند و به شما آزار می دهند.

یكی از عوامل ایجاد دشمنی و عداوت ، بحثهای علمی است كه آمیخته به مراء و خصومت باشد. اسلام چنین بحثی را ناروا و ممنوع شناخته و در كتب اخبار، علمای حدیث ، باب مخصوصی را برای آن روایات باز نموده اند و در كتب اخلاق نیز درباره آفات زبان فصل مخصوصی به آن اختصاص داده شده است و در اینجا به پاره ای از آن روایات اشاره می شود:

عن علی علیه السلام قال : المراء بذر الشر(491)

علی (ع) فرموده است : مراء و خصومت ، بذری است كه در دلها افشانده می شود و محصول آن شر و فساد است .

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : ایاكم والخصومه فانها تشغل القلب و تورث النفاق و تكسب الضغائن (492)

امام صادق (ع) فرموده : از دشمنی و خصومت بپرهیزید كه خصومت دل را به خود مشغول می كند، نفاق و دورویی به وجود می آورد و مایه حقد و كینه می گردد.

پیشوای اسلام به نبوت مبعوث گردید و ماءمور تبلیغ دین خدا شد. پروردگار به او دستور داد:

ادع الی سبیل ربك بالحكمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن (493)

مردم را به دین الهی و آیین پروردگارت دعوت كن از سه راه : اول ، با مقالات حكیمانه ، دوم با مواعظ و اندرزهای نیكو، سوم با مباحثه و جدل ولی جدل باید به گونه ای خوب و نیكو باشد و به مراء و خصومت آلوده نگردد.

نمونه جدل نیكو در قرآن شریف ذكر شده است . كسانی از مشركین و منكرین معاد حضور نبی گرامی آمدند. یكی از آنان قطعه كوچك استخوان پوسیده مرده ای را در دست گرفت و در حضور پیشوای اسلام آن را با دو انگشت خود فشرد و به صورت پودری درآمد. سپس در آن دمید و ذرات آن در فضا پراكنده گردید. پس از آن به حضرت عرض كرد:

من یحیی العظام و هی رمیم (494)

چه كسی این استخوان پوسیده را دوباره زنده می كند؟

دستور آمد:

قل یحییها الذی انشاها اول مره (495)

به اینان بگو: خداوند توانایی كه از اول آن را به وجود آورده و حیات بخشیده ، او این استخوان را زنده می كند و دوباره به آن حیات می بخشد.

و هو بكل خلق علیم (496)

و آن خداوند به تمام و بر جمیع آفریده ها آگاهی دارد.

این رد و بدل سخن بین مشركان و رسول گرامی جدلی است پسندیده و نیكو، از طرفی حاوی پاسخ محكم و دلیل قانع كننده است و از طرفی دیگر مبری و منزه از مراء و خصومت . پیمبر گرامی اسلام به هدایت مردم شوق زیاد داشت و تمام نیروی خود را در آن راه به كار می برد و خداوند ضمن آیه ای در قرآن شریف فرموده است :

حریص علیكم (497)

پیشوای اسلام به هدایت شما حریص است .

ائمه معصومین علیهم السلام نیز همانند رسول اكرم به راهنمایی مردم علاقه شدید داشتند، ولی همواره مراقب بودند كه در بحثهای علمی ، سخنانشان به مراء نیالاید و رنگ خصومت به خود نگیرد، از این رو در مقابل اشخاص مختلف روشهای متفاوت داشتند، اگر می دیدند بحث كننده مرد لجوجی است و مقصودش درك حقیقت نیست بلكه می خواهد با امام بحث كند تا از این راه خود را در جامعه بنمایاند و خویشتن را بین مردم ، عالم و خبیر معرفی نماید، با چنین شخصی بحث نمی كردند و اوقات گرانقدر خود را در راهی كه نارواست صرف نمی نمودند.

روی ان رجلا قال للحسین بن عل بن ابیطالب علیهما السلام : اجلس حتی نتناظر فی الدین . فقال : یا هذا! انا بصیر بالدین ، مكشوف علی هدای ، فان كنت جاهلا بدینك فاذهب فاطلبه . مالی و للمماراه و ان الشیطان لیوسوس للرجل و یناجیه و یقول ناظر الناس فی الدین لئلایظنوبك العجز والجهل (498)

روایت شده است كه مردی به حضرت حسین بن علی علیهماالسلام عرض كرد: بنشینید تا در مطلب دینی مناظره و مباحثه نماییم . حضرت در پاسخ به وی فرمود: من به دینم آگاهی دارم و حقیقت بر من روشن است و شما اگر به دینت جاهلی برو آن را طلب كن . سپس حضرت با خود سخن می گفت و می فرمود: مرا با ممارات چكار است ؟ مرا با بحثهای خصومت انگیز چه كار است ؟ این شیطان است كه وسوسه می كند و می گوید در دین خدا با مردم مناظره كن تا درباره تو گمان ناتوانی و نادانی نبرند.

اگر در موردی احساس لجاج عناد نمی شد و امید می رفت كه مذاكرات دینی نتیجه بخش باشد و موجب هدایت بحث كننده شود، مناظره را پذیرا می شدند ولی از پیشگاه خدا درخواست می نمودند كه باری تعالی زبانشان را هرچه بیشتر گویا و بیانشان را هر چه زیادتر نافذ نماید تا با كسی كه در خلال بحثش رنگ خشونت به خود می گیرد پیروز شوند و بدون اینكه كلام به امراء و لجاج منتهی گردد بر وی غلبه كنند و او را هدایت نمایند، و جمله دوم این قطعه از دعای ((مكارم الاخلاق )) كه موضوع قسمتی از سخنرانی امروز است به این مطلب نظر دارد:

ولسانا علی من خاصمنی

بارالها! مرا زبانی گویا قرار ده تا در مقابل كسی كه با من خصمانه سخن می گوید پیروز گردم ، خصومتش را فرونشانم ، در بحث قانعش كنم و به راه رستگاری و سعادت رهبریش نمایم .

در جمله سوم این قطعه از دعای ((مكارم الاخلاق ))، امام سجاد (ع) به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و ظفرا بمن عاندنی

بارالها مرا نسبت به كسی كه درباره من عناد می ورزد پیروزمندی قرار ده .

((معاند)) در لغت عرب به كسی گفته می شود كه حق را شناخته و حقیقت امر را دانسته ولی با اراده و عمد، آن را رد می كند و آگاهانه حق را نفی می نماید و از آن روی می گرداند. نفی حق با علم به آن می تواند از علل و عوامل متعددی سرچشمه بگیرد، گاه حب مال و مقام ، گاه برای اظهار قدرت و نیرومندی ، گاه در بحثهای علمی به منظور برتری جویی و تفوق طلبی ، و گاه از علل دیگر ناشی از غریزه حب ذات یا سایر غرایز.

عن علی علیه السلام قال : الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف (499)

علی (ع) فرموده : حق از نظر توصیف ، میدان وسیعی برای گفتن و نوشتن دارد اما در مقام عمل ، آدمی را سخت در مضیقه و تنگنای می گذارد.

حق یكی از اسماء خداوند است و اهل حق كسانی هستند كه بی قید و شرط از امر الهی پیروی می كنند، اگر چه به كار بستن امر او مخالف هوای نفس و تمنیات آنان باشد.كسی كه مطیع هوای نفس خویشتن است و به امر الهی اعتنا ندارد او پیرو باطل و بنده هوی است ، اگر چه نام خدا را بسیار به زبان بیاورد.

افتخار پیروی حق در درجه اول برای انبیاء الهی است و سپس برای كسانی است كه پیرو انبیا هستند، قدم به جای قدم آنان می گذارند و تعالیمشان را عملا به كار می بندند.

عن علی علیه السلام قال : اشبه الناس بانبیاء الله اقوالهم للحق و اصبر هم علی العمل به (500)

علی (ع) فرموده است : شبیه ترین مردم به پیمبران خدا كسانی هستند كه سخن حق بیشتر می گویند و در عمل به حق بردبارترند.

((حق )) در لغت عرب به معانی متعدد به كار برده می شود:

((حق )) به معنای ((عدل ))، به معنای ((امر واقعی ))، به معنای ((یقین ))، به معنای ((ملك و مال )) و دیگر معانی از این قبیل است .

چه بسیار اتفاق می افتد كه حكمی موافق عدل و حق اما برخلاف میل و خواهش نفسانی ما صادر می شود و ما از آن ناراضی و آزرده خاطریم و برای ما سنگین و تلخ می آید، اما اگر اهل حق باشیم باید آن آزردگی را تحمل كنیم و عدل را اجرا نماییم كه خدا خشنود می شود و آن آزردگی را به گونه ای جبران می فرماید.

عن مولانا الصادق علیه السلام ، انه استفتاه رجل من اهل الجبل فاقتاه بخلاف مایحب . فرآی ابو عبدالله علیه السلام الكراهه فیه . فقال یا هذا اصبر علی الحق فانه لم یصبر احد قط لحق الا عوضه الله ما هو خیر له (501)

روایتی از امام صادق (ع) است كه مردی از اهل جبل درباره امری از آن حضرت استفتا نمود، حضرت فتوا داد، اما آن فتوا برخلاف میل او بود و امام (ع) در چهره او نارضایی دید.حضرت به وی فرمود: در برابر حق صابر باش كه هیچكس حق را تحمل نمی كند مگر آنكه خداوند عوض بهتری به وی اعطا می فرماید. وجدان فطری اخلاقی هر انسانی متمایل به حق و انصاف است و مخالف باطل و خلاف انصاف . از این رو حق و انصاف فطرتا محبوب مردم اند و از اهل باطل و غیرمنصف انزجار فطری دارند.

عن ابیمحمد علیه السلام قال : ماترك الحق عزیز الا ذل ولا اخذ به ذلیل الا عز(502)

امام مجتبی (ع) فرموده است : هیچ عزیزی حق را ترك نگفت مگر آنكه ذلیلی از حق طرفداری ننموده مگر آنكه به عز و آبرومندی نایل آمد.

بدبختانه بعضی از افراد در بحثهای علمی یا مناظرات دینی یا امور مالی یا دیگر مسائل عناد می كنند، تسلیم حق نمی شوند، و می خواهند گفته باطل خود را بر طرف مقابل خویش تحمیل كنند و سخن حق او را درهم بشكنند. امام سجاد (ع) در جمله سوم این قطعه از دعای ((مكارم الاخلاق )) كه آخرین قسمت سخنرانی امروز است به پیشگاه خدا عرض می كند:

و ظفرا بمن عاندنی

بارالها! مرا نسبت به كسی كه درباره ام عناد می ورزد و اگر چه حق را شناخته است با آن مخالفت می نماید و از آن روی می گرداند، پیروزمندی قرار ده .

به طوری كه در قرآن شریف و روایات اسلامی آمده است در تمام قرون و اعصار، پیمبران الهی و ائمه معصومین علیهم السلام با معاندین مواجه بوده اند و خداوند در بحث و مناظره آنان را با منطقی قوی پیروز نموده است ، با این تفاوت كه بعضی از معاندین پس از بحث ، تسلیم شده و به حق اعتراف نمودند و بعضی همچنان به لجاج و عناد خویش ادامه دادند.